مهندس یا انجنیر کسی است که تلاش میکند که یک ساختار عملیاتی و عملی از مفهومی را ایجاد کند و در یکی از رشتههای مهندسی آموزش دیده باشد و یا به طور حرفهای در آن رشته مشغول به کار باشد. مهندسان از فناوری، ریاضیات، و دانش برای حلّ مسائل کاربردی استفاده میکنند.
ریشه واژهٔ مهندس واژه فارسی اندازه است. این واژه در فارسی میانه به گونهٔ تلفظ میشده که پس از وام گرفته شدن این واژه از سوی عربی و صرف آن در یکی از بابهای آن زبان واژه مهندس به معنی اندازه گر از آن ساخته شده است. اما امروزه مهندس به کسی اطلاق میشود که به یکی از علوم مهندسی آشنا باشد و در میان عامه کسی که هندسه بداند را مهندس خطاب نمیکنند. در افغانستان از واژه انگلیسی آن استفاده میشود.
در ایران روز پنجم اسفندماه، سالروز تولد خواجه نصیر الدین طوسی، روز مهندس نام گذاری شده است. این قشر از جامعه ما عمدتا در بخشهای مختلف مورد بی مهری واقع می شوند و گاهی واقعا از حقوق خود محروم می مانند.
یکی از کوتاهترین تعاریف ممکن برای کلمه «مهندس» را می توان از زبان دکتر مهدی بهادرینژاد استاد دانشگاه شریف نقل کرد: مهندس یک آراینده، آفریننده و سازنده است.
مهندس تعریف پیشپا افتادهتر دیگری نیز دارد. مهندس کسی است که با به کار بردن دانش، علوم و به ویژه ریاضی و بالاخره خلاقیت خود راهحلهایی برای حل مسایل فنی ارائه میدهد. این تعریف آخر شاید مربوط به قرنها پیش میشد که فقط حل یک مسئله مهم بود. اما در حال حاضر، «مهندسی» مرزهایی فراتر از «حل مسئله فنی» را در پیش روی مهندسان قرار داده است.
نمیتوان مهندس بود و اقتصاد را درنظر نگرفت. نمیتوان مهندس بود و محیط زیست را موضوعی دست دوم که ما را از پیشرفت باز میدارد، پنداشت. نمیتوان مهندس بود و مسایل اجتماعی و سیاسی را در خلاقیت و طرح خود نیاورد. نمیتوان مهندس بود و بر هنر پا گذاشت. نمیتوان مهندس بود و بهداشت و ایمنی را پیش رو نداشت. چگونه میتوان یک مهندس بود و مدیریت را به همراه نداشت؟ کدام آراینده، آفریننده و سازنده است که «اخلاق» را فدای «خلاقیت» کند؟
در ابتدا، مهندس به کسی گفته میشد که ماشینهای نظامی را میراند. مفهوم مهندس غیر نظامی در قرن شانزدهم در هلند پدید آمد و به سازندگان پلها وجادهها نسبت داده میشد، سپس این مفهوم در انگلیس و سایر کشورها هم ظاهر شد.
وظایف مهندسی بدین گونهاند که یک مهندس میبایست ضمن شناخت مسئله یا موضوع کاری، علوم و فنون لازم، محدودیتهای مربوطه را تشخیص دهد تا بتواند به دستاوردهای لازم برسد.
محدودیتها شامل منابع در دسترس، محدودیتهای جسمانی یا فنی، آمادگی برای پیرایشها یا افزایشهای آینده، و دیگر عاملها مانند نیازهای هزینه ای، ساختپذیر بودن، اقتصادی و کاربردی بودن میباشد. با درک این محدودیتها، مهندس، شناسهها و مشخصات حدودی که یک شیء یا سامانه میتواند در چارچوب آن ساخته یا بهبود داده شود را مشخص کرده و ارائه نماید. از اینرو ملاحظات بسیاری بر روی کار مهندسی تأثیر دارند. که از آن دسته ملاحظات دقت بالا توانای تحلیل کنشها و واکنشها میباشد.
یک مهندسی موفق در بالا رفتن سطح زندگی بشر تاثیر بسزایی میگذارد، بنابراین یک مهندس علاوه بر دانستن قوانین فیزیکی و شیمیایی جهان هستی باید از قوه تخیل بالای برخوردار باشد که موجب گسترش دانش بشر میشود. یک مهندس با در نظر گرفتن قوانین و استفاده بجا از آنها و ترکیب موثر برخی از آنها قادر خواهد بود نیازهای اجرای نسل بشر را با کیفیت مناسب و در کمترین زمان و با بالاترین بازده بر طرف سازد. مهندس با درک بهتری که از قوانین هستی دارد علاوه بر طراحی تولید و راهاندازی در زمینه نیازهای حال و آینده بشر باید از قدرت تحلیل خود در رسیدن به بهترین بازده تلاش کرده و بهرهوری را افزایش دهد. مهندس کسی است که ضمن شناخت دقیق روابط حاکم بر موضوع بتواند مساله را به شکل فرمول درآورد.
در سایت خبرآنلاین مقاله ای خواندم که در بخشی از آن، نویسنده نوشته بود:
"کمی به عقبتر رفتم و روزهای دانشجوییام را مرور کردم. جز مرحوم دکتر حسین ارفع و آنهم به واسطه نوع درسی که «اقتصاد مهندسی» نام داشت، اغلب وقت دیگر اساتیدم (که در علم، تخصص و وجدان آنها کوچکترین تردیدی ندارم) به فرمول و تئوری ختم میشد و صرفا در ساعات غیر درسی میتوانستیم از آنها رفتار «مهندسی» را بیاموزیم.
به عبارت دیگر، من علم مهندسی را آموختم اما «مهندسی» را با تجربه بدست آوردم.
اشتباه نکنید! منظورم از «مهندسی»ای که با تجربه بدست آمده است «حل مسایل فنی» نیست. من به تجربه آموختم که درنظر داشتن محیط زیست برای احداث چیزی و بهبود وضعیت مردم، یک اصل خدشهناپذیر است.
من به تجربه آموختم که هنگام قرارداد بستن، به کارفرمایم دروغ نگویم اما میتوانم تواناییهایم در حل اصولی و اخلاقی مسئله را پررنگتر نمایش دهم.
من به تجربه آموختم که مهندس کسی است که «کیفیت زندگی» و خشنودی اجتماعی برای او مهم است و نه فقط «توسعهیافتگی» آنها.
من به تجربه آموختم که مهندسی صرفا مبارزه با مواد و مصالح و استعانت از ریاضی، فیزیک و شیمی نیست و مهمترین اصل در مهندسی «مردم» هستند. تا این حد که مهندس وظیفه ندارد به زور کسی را مجبور به نوشیدن آب تصفیه شده کند، اما میتواند نیاز آن را برای مردم روشن کند تا راه صحیح را تشخیص دهند.
من به تجربه آموختم که گاهی دخالت در امور طبیعی، نه تنها پیشرفت محسوب نمیشود که نشان از «بیسوادی» من است و در نتیجه اگر مطالعه، دانش و دید عمیق نداشته باشم، سیلاب را دشمن بشریت میدانم درصورتیکه کشاورزان یک ناحیه چنین نمیپندارند."
بله مهندسان نه تنها می توانند با در نظر گرفتن علم و مسایل تجربی فنی زندگی را برای بشریت ساده تر سازند بلکه با توجه به موضوعات پیرامونی می توانند این فناوری ها را بهینه ساخته و از به هدر رفتن انرژی ها و تخریب محیط زیست و منابع طبیعی و همچنین منابع دیگر برای بازسازی این تخریب ها، جلوگیری به عمل آورد.
بیایید در محیط کاری خود تمام سعیمان را به کار بگیربم تا از دوباره کاری، تصمیمات نابجا و طراحی نادرست اجتناب کنیم تا بودجه ای که از سرانه هموطنانمان در اختیار مان قرار می گیرد، به درستی هزینه شود.
بیایید مهندس باشیم، مهندس بمانیم و با مهندسی صحیح، به مهندس بودنمان افتخار کنیم.
به قول معروف:
برای مهندسین بن بستی وجود ندارد
آنان یا راهی خواهند یافت
یا راهی خواهند ساخت
روز مهندس گرامی باد