جستجوکده

دستاورد جستجوی پرسشهای من از دنیای اینترنت

جستجوکده

دستاورد جستجوی پرسشهای من از دنیای اینترنت

تصاویر ماندگار سرخ‌ترین شب آزادی؛ پاییز نامرد


پرسپولیش شاخ غول را شکست و توانست به فینال برسد اما زورش به شاخ گوزن‌ها نرسید. گوزن‌های ژاپنی جام را بالای سر بردند و حسرت همراه با افتخار را برای ایرانی‌ها به جای گذاشتند.

 


 

«می‌دونی یه گردان بره خط،گروهان برگرده یعنی چی؟ می‌دونی یه گروهان بره خط،دسته برگرده یعنی چی؟ می‌دونی یه دسته بره خط،نفر برگرده یعنی چی؟» حالا پرسپولیسی‌ها دیالوگ معروف آژانس شیشه‌ای را خیلی خوب می‌دانند. آن‌ها دیگر یک تیم فوتبال نیستند. چند بازیکن هستند که باید لیگ را با همین وضعیت به نیمه برسانند. چند نفر بازیکن و این همه اقتدار؟





کاش دوربینی اختراع می‌شد که ثبت می‌کرد. نه این عکس‌‌ها را. حسرت درون نگاه‌ها را و کاش دستگاهی اختراع می‌شد که قسمت‌ می‌کرد. نه شادی‌ها را. حسرت‌هایی را که تنهایی تحمل کردنش حق آنهایی نیست که جان‌شان را گذاشتند و دویدند.



بازیکنان پرسپولیس در این فصل آنقدر بیشتر از توان و وظیفه‌شان زحمت کشیده‌اند که انتقاد کردن از آنها دل شیر می‌خواهد. پرسپولیس با این شرایط اما علاوه بر تمام تلاش و زحمت‌های چندین برابر کمی هم بزرگی می‌خواست. بزرگ شدن بازیکنانی که بدانند این تیم نیازی به بچه‌بازی‌ها و کل‌کل ‌های بی‌ثمر با داور ندارد تا بتواننند در حساس‌ترین شرایط دست‌شان در دست تیم‌شان باشد نه در جیب‌شان.



این هم سکانس ثابت شجاع خلیل‌زاده در اکثر بازی ها. او کلا به بازیکنان و مربیان حریف حساسیت دارد. البته احتمالا وقتی اسم «گوزن‌ها» به میان می‌آید او انگیزه بیشتری برای دعوا پیدا می‌کند. درگیری‌هایی که در بازی رفت به خیر گذشت و با کارت قرمز همراه نشد و در این بازی هم چند مورد کوچکی بود که به خیر گذشت.



سروش رفیعی برای شروع نیم‌فصل دوم ثانیه‌شماری می‌کند. او دیدارهایی که قطعا رویای هر بازیکنی است را از دست داده اما انگیزه‌های زیادی دارد تا رویاهای جدیدی را برای پرسپولیس بسازد. او همیشه از نظر فنی و اخلاقی از بهترین‌ها بوده اما باید امیدوار بود که در حضور مجددش در باشگاه حاشیه‌های باقی مانده از فولاد را با خودش نیاورده باشد. پرسپولیس در نیم‌فصل دوم به سروش رفیعی خیلی احتیاج دارد اما به بدشانسی و بدبیاری اصلا.



برانکو از ابتدای حضور در پرسپولیس به بازیکنان خارجی اعتقاد نداشت و کمتر پیش آمد که خودش بازیکنی را به خدمت بگیرد یا این که در ترکیب اصلی به میدان بفرستد. این فصل اما با حضور بشار رسن و منشا استثنا رقم خورد. شاید هم رقم نخورد. حالا دیگر خیلی سخت است به منشا و بشار گفت «خارجی». آنها این روزها از خیلی‌ها داخلی‌تر و خودی‌ترند. حالا دیگر نه منشا آن بازیکن بی‌خیال و تنبل نیجریه‌ای است و نه بشار از دسته بازیکنان بی نظم عراقی. حالا آنها خودی‌تر از خیلی‌ها هستند. خودی و غیرخودی بودن را ملیت تعیین نمی‌کند میزان معرفت و از خودگذشتگی آنها تعیین می‌کند. پرسپولیس این فصل مثل همیشه است یک تیم کاملا داخلی.



اوضاع پرسپولیس بدجوری پاییز است. برگ‌هایی که یکی یکی می‌ریزند و درختی که خلوت‌تر و کم‌بار تر می‌شود اما نمی‌خشکد. هوای تیمی که پاییزی است اما به اندازه بهار دوست‌داشتنی. تیمی که با عصا زیر بازوانش سرپا می‌ماند با برانکارد رو به جلو می‌رود و لنگان لنگان راه افتخار را پیدا می‌کند اما روی پاهای سالم و سرحال نامردها نمی‌ایستد. باید این عکس‌ها را این صحنه‌ها را جایی جلوی چشم‌شان ثبت کنند تا شاید روزی نیمه جان پرسپولیس را روی دوش عاملان این روزها نگذارند.



جواهر همیشه جواهر است فرقی نمی‌کند که بالا بگذارندش یا پایین جایش بدهند. جواهر همیشه جواهر است می‌شود زیرعکسش از افتخار حرف زد یا می‌شود زیر سایه حضورش افتخار آفرید و غرور هدیه کرد.

منبع: سایت نود

نظرات 1 + ارسال نظر
Arash دوشنبه 21 آبان‌ماه سال 1397 ساعت 09:33 ق.ظ

متن احساسی عالی بود
کاش قهرمان شده بودیم

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد