نتایج تحقیقی که روی دو هزار زوج بریتانیایی انجام شده نشان میدهد با وجود هیجان و جذابیتهای سال اول، سال سوم شادترین سال ازدواج است؛ در سال پنجم جذابیتها و احساسات کاهش پیدا کرده و جای آن را خستگی و دشواری میگیرد و حوالی سال هفتم رابطه ممکن است گسسته یا مستحکم شود.
این تحقیق که توسط شرکت حقوقی اسلیتر و گردون انجام گرفته است، نشان میدهد سال اول معمولا با شادی و هیاهوی ازدواج سپری میشود و در سال دوم زوجها شروع به شناخت بیشتر یکدیگر میکنند. در سال سوم زوجها یاد گرفتهاند با تردیدهای گهگاهی و ایرادات همدیگر چطور کنار بیایند بنابراین همزیستی راحتی را تجربه میکنند.
تقریبا در همین زمان است که موضوع تحکیم بیشتر رابطه و اضافه شدن عضو تازه به خانواده مطرح میشود، زوجها از پیامدهای مالی ازدواج و تقسیم هزینهها رضایت دارند، و مزایازناشوییی دو منبع درآمد، این دوره را دوران لذت بخشی میکند. معمولا در همین ایام بهبود وضعیت مسکن (بازسازی یا خرید خانه) در جریان است یا به پایان رسیده است. اما در سال پنجم اوضاع عوض می شود؛ خستگی و افزایش روزافزون آنچه باید انجام شود شادی و رضایت زوجها را کم میکند.
آماندا مک آلیستر وکیل خانواده در موسسه اسلیتر و گوردون میگوید: "معمولا زوجها در سالهای اول برای مشاوره مراجعه نمیکنند اما بعد از پنج سال، یا یکی دو سال بعد، بخصوص بعد از بچهدار شدن از ما کمک میخواهند."
"حفظ هیجان سالهای اول که همه چیز تازگی دارد کار دشواری است و اغلب افراد به این نتیجه میرسند که زندگی زناشویی انتظارشان را برآورده نکرده است. ما توصیه می کنیم هر کسی که در این مقطع از زناشویی دچار تردید میشود جدا به این موضوع فکر کند که آیا این بحران واقعا حل نشدنی است؟ در اغلب موارد این فقط یک برهه دشوار است و شش ماه بعد این مرحله کاملا پشت سر گذاشته میشود."
آشنایی با خوب و بد یکدیگر، بگو مگوی دائم در باره تقسیم کار و دغدغه های مالی بچهداری همگی در حوالی سال پنجم تاثیر منفی خود را بر ازدواج میگذراند. زوجهایی که در این تحقیق شرکت کرده بودند سال هفتم را مانند "دیوار" توصیف کردند. اگر آنها از این دیوار با موفقیت عبور کنند، راه برای یک زناشویی شاد و دراز مدت هموار میشود.
ده درصد از شرکتکنندگان در این پژوهش گفتهاند "نمیدانستند ازدواج چقدر ممکن است سخت باشد" و یکسوم زوجها نیز اعتراف کردهاند که عشقشان به همدیگر نسبت به روزهای اول بعد از عروسی کاهش پیدا کرده است. در واقع یک سوم زوجها از نظر عاطفی کمبود داشتند و بیست درصد زوجها گفتهاند روزهایی هست که کاملا از تصمیم خود برای ازدواج احساس پشیمانی میکنند.
عدم تطبیق نیازهای جنسی، تفاوت سرگرمیها و تمایلات اجتماعی از موانعی هستند که در سالهای اول سر راه زوجها قرار میگیرند. نیمی از دو هزار نفری که در این تحقیق شرکت کردند، روز عروسی را شادترین لحظه زندگی و سال اول را شادترین سال (البته بعد از سال سوم) توصیف کردند.
به نظر آنها دلیل اصلی این شادی، "گرمای تازه عروس یا داماد بودن" بعلاوه "خوشبینی لگام گیسخته به زندگی تازه در کنار یکدیگر" بوده است. اما این احساسات خیلی زود فروکش میکند؛ بعد از آنکه زوجها متوجه این واقعیت ناخوشایند میشوند که رابطه موفق نیاز به چه عزم جزمی دارد.
آماندا مک آلیستر میگوید "زوجها اغلب چنان در تب سالهای اول غرق میشوند که فراموش می کنند برای ازدواج موفق باید زحمت کشید. ازدواج بالا و پایین و سردی و گرمی دارد. بسیاری از مشکلات را می توان با مشاوره بر طرف کرد اما اگر سردی خیلی بیشتر از گرمای آن است، بجای مشاوره باید به وکیل مراجعه کرد."