1- در زندگی، همه چیز عادلانه نیست، بهتر است با این حقیقت کنار بیایید.
2- دنیا برای عزت نفس شما اهمیتی قایل نیست. در این دنیا از شما انتظار میرود که قبل از آنکه نسبت به خودتان احساس خوبی داشته باشید، کار مثبتی انجام دهید.
3- پس از فارغالتحصیل شدن از دبیرستان و استخدام، کسی به شما رقم فوقالعاده زیادی پرداخت نخواهد کرد. به همین ترتیب قبل از آنکه بتوانید به مقام معاون ارشد، با خودرو مجهز و تلفن همراه برسید، باید برای مقام و مزایایش زحمت بکشید.
4- اگر فکر میکنید، آموزگارتان سختگیر است، سخت در اشتباه هستید. پس از استخدام شدن متوجه خواهید شد که رئیس شما خیلی سختگیرتر از آموزگارتان است، چون امنیت شغلی آموزگارتان را ندارد.
5- آشپزی در رستورانها با غرور و شأن شما تضاد ندارد. پدر بزرگهای ما برای این کار اصطلاح دیگری داشتند، از نظر آنها این کار یک فرصت بود.
6- اگر در کارتان موفق نیستید، والدین خود را ملامت نکنید، از نالیدن دست بکشید و از اشتباهات خود درس بگیرید.
7- قبل از آنکه شما متولد بشوید، والدین شما هم جوانان پرشوری بودند و به قدری که اکنون به نظر شما میرسد، ملالآور نبودند.
چندی پیش به بهانه سقوط هواپیمای بوئینگ ۷۲۷ در ارومیه و کشته شدن تعدادی از هموطنان عزیز سری به وب زدم تا اخبار مربوط به سقوط هواپیماها را بخوانم که به این تحلیل برخوردم. فکر میکنم خواندن آن برای مخاطبین این بلاگ هم خالی از لطف نباشد:
همین ماه پیش با یکی از کارشناسان هوایی گفت و گویی
خودمانی در خصوص وضعیت هوانوردی درایران داشتم و طی این گفت و گوی مفصل که
با مرور کم و کیف ناوگان هوایی ایران همراه بود وی به من هشدار می داد که
شروع سقوط هواپیماهای بوئینگ در ایران نزدیک است و در این بین وی تاکید
ویژه ای داشت که برای هشدار دادن به این خطر بیشتر از این جهت بنویسم و به
مردم این هشدار را بدهیم که سوار بر هر هواپیمایی نشوند چرا که بسیاری از
هواپیما ها با عمر بالای خود ایمنی ذاتی خود را از دست داده اند.
آن
روز به این کارشناس محترم گفتم که دلایل ایشان مستند است و بسیاری از گفته
ها و هشدارهایش را قبول دارم اما متاسفانه مسئولان مربوطه گوش شنوای لازم
را ندارند و در صورت نوشتن چنین مطلبی به هزار گناه ناکرده متهم خواهیم شد
که از جایی و کسی خط و ربط می گیریم!
هنوز که هنوز است فراموش نکرده
ام که چند سال قبل به دلیل نوشتن چند خط گزارش در خصوص تاخیر پروازهای
هواپیمایی هما که اظهر من الشمس بوده و هست، از سوی مدیر روابط عمومی فعلی
این شرکت متهم به توهین به پرچم مقدس جمهوری اسلامی ایران شدم و درخواست
اخراجم را با امضای ایشان روی میز مدیر رسانه ام دیدم!
آیا تا بحال فکر کرده اید که چرا ردیف دکمه ها در پیراهنهای آقایان با خانمها فرق می کند؟
اگر تا بحال به این مسئله فکر نکرده اید این بار دقت کنید. در لباسهای آقایان ردیف دکمه لباس سمت راست و در لباسهای بانوان در سمت چپ است.
علت این است که چون بیشتر مردم با دست راست کار می کنند به همین سبب دکمه های لباس را سمت راست میدوزند تا افرادی که به اصطلاح راست دست هستند به آسانی بتوانند دکمه های لباس خود را باز کرده یا ببندند.
البته این موضوع در مورد لباس های مردانه کاملا صادق است اما بانوان چطور؟
چرا با آنکه بیشتر خانم ها مانند آقایان راست دست هستند دکمه لباسشون سمت چپ دوخته شده است؟
برای پاسخ به این پرسش باید عقربه های زمان را به عقب بچرخانیم و به گذشته های دور برویم.
زمانیکه نخستین بار دکمه لباس ساخته شد کالایی لوکس و گرانبها به شمار می رفت و تنها مردمان طبقه مرفه اجتماع استطاعت خرید آنرا داشتند. زنان اشرافی در آن زمان هیچگاه لباس خود را شخصا به تن نمی کردند بلکه خدمتکاری داشتند که این کار را برایشان انجام می داد.
از این رو دکمه لباس زنان را سمت چپ می دوختند.
توماس
هیلر، مدیر اجرایی شرکت بیمه عمر ماساچوست، میو چوال و همسرش در بزرگراهی
بین ایالتی در حال رانندگی بودند که او متوجه شد بنزین اتومبیلش کم است.
هیلر به خروجی بعدی پیچید و از بزرگراه خارج شد و خیلی زود یک پمپ بنزین
مخروبه که فقط یک پمپ داشت پیدا کرد. او از تنها مسئول آن خواست باک بنزین
را پر و روغن اتومبیل را بازرسی کند. سپس برای رفع خستگی پاهایش به قدم زدن
در اطراف پمپ بنزین پرداخت.
او هنگامی که به سوی اتومبیل خود باز می
گشت، دید که متصدی پمپ بنزین و
همسرش گرم گفتگو هستند. وقتی او به داخل اتومبیل برگشت، دید که متصدی پمپ
بنزین دست تکان می دهد و شنید که می گوید :" گفتگوی خیلی خوبی بود."
پس
از خروج از جایگاه، هیلر از زنش پرسید که آیا آن مرد را می شناسد. او بی
درنگ پاسخ داد که می شناسد. آنان در دوران تحصیل به یک دبیرستان می رفتند و
یک سال هم با هم نامزد بوده اند.
هیلر با لحنی آکنده از غرور گفت :" هی
خانم ، شانس آوردی که من پیدا شدم. اگر با اون ازدواج می کردی به جای زن
مدیر کل، همسر یک کارگر پمپ بنزین شده بودی.
زنش پاسخ داد :" عزیزم، اگر من با او ازدواج می کردم، اون مدیر کل بود و تو کارگر
پمپ بنزین"
انرژی درونی بدن انسان طبق قوانین خاصی در کانالهای انرژی جریان دارد.انتهای این کانالها در بدن به یکدیگر متصل است لذا مسیر چرخهای را ایجادمیکنند. در طب قدیم هند (آیورودا) و همچنین طب سنتی چین، تطابقی بینگردش کره زمین و جریان انرژی در این مسیرها وجود دارد. بدین صورت کههمانگونه که کره زمین در هر شبانه روز یک دور به دور محور خود میزند؛ انرژیدرونی بدن نیز در طول شبانه روز، یک دور مسیر کامل جریان خود را در اینکانالها طی میکند. نظم خاصی در رابطه با زمان عبور انرژی در کانالها وجود دارد. لذا چنانچهدر ساعات پیشنهاد شده عملی انجام گیرد که انرژی درونی بدن را تشدید یاجریان آن را تسهیل کند، کانال مربوط به آن ساعت بیشترین انرژی را دریافتکرده و به عضو مربوط به خود انرژی میدهد. در ورزشهایی مثل چی کنگ یاتایچی، برای تنظیم عضو مربوطه، تمرینات را باید در ساعات خاصی انجامداد. در بعضی از شیوههای درمانی نیز فقط در ساعتی که کانال عضو معیوب بازاست، اقدام به درمان میکنند. این عمل باعث تسریع سلامتی میشود.
عمل وضو به عنوان یک شیوه قوی پاکسازی و انرژیگیری قادر است برروی این کانالها اثر گذارد. چنانچه عمل وضو نیز در ساعات خاص انجام شود علاوه بر تأثیرات ناشناخته، میتواند بر روی اندامهای مربوط به آن ساعت اثرگذارد. به عنوان مثال بین ساعات 3 تا 5 عصر بیشترین تأثیر بر روی کانال مثانه است. در نتیجه بر روی کلیهها تأثیر مثبت دارد. همچنین برای تقویت حافظه میتوان بین ساعات 7 تا 9 عصر وضو گرفت.