پس از هزاران سال سلطه مردان، اکنون در ابتدای عصر زنانه ایستاده ایم که خانم ها برای دستیابی به برتری مقتضی خود بر می خیزند و جهان تساوی بین مرد و زن را به رسمیت می شناسد.
The Rebbe
زوجی که مشکلات ارتباطی با هم داشتند برای مشاوره پیش ربی آمدند. زن گفت که همسرش همه زندگی خود را وقف کار کرده و زمانی که کوچکترین وقتی برای حرف زدن با او پیدا می کند فقط مشغول انتقاد کردن و دستور دادن می شود. شوهر گفت که زنش هیچ احترامی برای او قائل نیست و به هیچکدام از پیشنهادهای او گوش نمی کند.
ربی از مرد پرسید: "چرا فکر می کنی که همسرت باید به حرف تو گوش کند؟" مرد
جواب داد، "چون هر زنی باید به حرف شوهرش گوش کند". باز ربی پرسید، "اما
چرا یک زن باید به حرف شوهرش گوش کند؟" مرد جواب می دهد، "چون مرد رئیس
خانه است". و اینبار ربی می گوید، "نخیر. اولین چیزی که هر مردی باید آویزه
گوشش کند این است که بیشتر از احترامی که برای خودش قائل است، به همسرش
احترام بگذارد و آنوقت است که زن به او احترام خواهد گذاشت و دوستش خواهد
داشت. اگر مرد نقش خود را انجام ندهد، این زن است که باید با احترام آنرا
به او گوشزد کند".
جامعه کنونی شروع به کنکاش
تفاوت های بین مرد و زن کرده است. علاوه بر تفاوت های فیزیولوژیکی آشکار،
تفاوت هایی هم در نحوه فکر کردن، حرف زدن و رفتار کردن خانم ها و آقایون
وجود دارد.
برای درک طبیعت ذاتی مرد و زن باید
از ذهنیت انسانی بیرون بیاییم و از دید خداوند نگاه کنیم. هر انسان، چه مرد
و چه زن، برای یک هدف یکسان خلق شده است: ترکیب جسم و روح برای اینکه
خودشان و دنیا را به محلی بهتر و مقدس تر تبدیل کنند. برای بندگی خدا را
کردن، زن و مرد هیچ تفاوتی نمی کند. تنها تفاوت در نحوه بندگی و خدمت
آنهاست.
چه تفاوت هایی بین مرد و زن وجود دارد؟
مردو زن نشانگر دو شکل مختلف از انرژی الهی هستند،
آنها عنصر مرد و زن از یک روح هستند.
خدا نه مرد
است نه زن اما دو تجلی دارد: شکل مردانه که خشن تر است و شکل زنانه که
لطیف تر است. برای اینکه انسان زندگی کامل داشته باشد، باید هر دو نوع
انرژی را در خود داشته باشد، نیروی استحکام و نیروی ظرافت، نیروی دادن و
نیروی گرفتن. در حالت ایدآل این دو انرژی باید به طور یکپارچه کنار هم قرار
گیرند.
مردها از نظر فیزیکی قوی تر هستند و
ذاتاً خشن تر و برون گرا هستند. درمقابل زن ها همیشه نمونه شان درونی
هستند. بعضی ها این ظرافت و لطافت را با ضعف اشتباهی می گیرند. اما
درحقیقت، این لطافت از خشن ترین نیروهای فیزیکی هم قوی تر است. شان حقیقی
انسان فریاد نمی کند، بلکه صدایی قوی و محکم است که از درون حرف می زند.
طبیعت زن در عین لطافت اصلاً ضعیف نیست. و طبیعت مرد در عین خشونت، اصلاً
پست و ددمنشانه نیست. برای کامل شدن زن و مرد باید هر دو این انرژی ها را
داشته باشند.
چاره کار این نیست که زن و مرد سعی
کنند مثل هم شوند. آنها باید خودشان باشند و بدانند که خدا به هرکدامشان
توانایی های منحصربه فردی داده که بااستفاده از آنها می توانند به اهدافشان
برسند و اینکه مسئولیت اصلیشان استفاده کامل از آن توانایی هاست.
آزادی کامل برای هر دو جنسیت چیست؟
بااینکه فمینیسم به درستی به دنبال پایان دادن به سلطه مردان و
تسوی حقوق زنان است، مهم است که به ریشه این انحراف بپردازیم که تمرکز ما
در زندگی، بعنوان مرد یا زن، نباید ارضای نیازهای خودمان بلکه خدمت و بندگی
خدا باشد. آزادی واقعی زنان به معنای تساوی یافتن در دنیای مردانه نیست،
بلکه آزاد کردن جنبه های الهی وجود زن و استفاده از آنها به نفع بشریت است.
پس از سال های طولانی سلطه مردان، اکنون در
آستانه عصر واقعی زنانه هستیم. الان وقت آن است که زنان ماهیت واقعی خود
را نشان دهند، عصری که قدرت لطیف انرژی زنانه می تواند انرژی مردانه را
تقویت کند. تا امروز ثابت کرده ایم که می توانیم از نیرویمان برای کشتن
اهریمن های اطرافمان استفاده کنیم حالا باید یاد بگیریم که چطور این نیروی
الهی درون خود را تقویت کنیم.
وقت عمل
مردها و زن ها باید نقش های مساوی خود را فهمیده و
در کشاکش برای ارتقاء زندگی مکمل همدیگر باشند. برای تصحیح سلطه مردان بر
زنان، مردان باید از خصوصیات سلطه گرایانه خود در جهت مثبت استفاده کنند.
آنها باید از نیروی خود برای محافظت و مراقبت از شخصیت زن و کمک به او برای
درک توان واقعی خود در آشکار کردن الهیت درون خود که جهان امروز شدیداً به
آن نیاز دارد استفاده کنند.
باید یاد بگیرید که
مرد یا زن بودن یعنی چه و درمورد انرژی های مرد و زن بیشتر مطالعه کنید.
باید یاد بگیرید که چطور از توانایی های خود نهایت استفاده را ببرید تا این
انرژی ها را برای رسیدن به یک زندگی پرمعنا و پربار متوازن کنید. و آخر
اینکه، باید یاد بگیرید به همسرتان که جنس مخالف شماست احترام بگذارید.
دوشنبه 11 مردادماه سال 1389 ساعت 01:05 ب.ظ