فرانتس کافکا یکی از بزرگترین نویسندگان آلمانی زبان در قرن بیستم بود. آثار کافکا (که با وجود وصیت او مبنی بر نابود کردن همهٔ آنها، اکثراً پس از مرگش منتشر شدند) در زمرهٔ تأثیرگذارترین آثار در ادبیات غرب به شمار میآیند.
مشهورترین آثار کافکا داستان کوتاه مسخ (Die Verwandlung) و رمان محاکمه و رمان ناتمام قصر (Das Schloß) هستند. به فضاهای داستانی که موقعیتهای پیش پا افتاده را به شکلی نامعقول و فراواقع گرایانه توصیف میکنند (فضاهایی که در داستانهای کافکا زیاد پیش میآیند) کافکایی میگویند.
فرانس کافکا یک سال پیش از مرگش رابطه عاطفی شگرف و متفاوتی را تجربه کرد. یک روز صبح هنگام قدم زدن در پارک اشتلیتس برلین با دخترکی پریشان روبهرو شد که سوزناک میگریست: او عروسکش را گم کرده بود. نویسنده «مسخ» برای آرام کردن دخترک داستانی میسازد...
به این ترتیب جادوی کلمات فرانتس کافکا روح آزرده و پریشان دخترک ناشناخته تا امروز را در نامههایی که هرگز یافت نشدند آرامش بخشید و یکی از رازآمیزترین داستانهای قرن بیستم را رقم زدند. جوردی سیئرا ای فابرا در اثر به یادماندنی خود «کافکا و عروسک مسافر» با چیرهدستی تمام به شرح این داستان و بازنویسی خیالی نامههای کافکا میپردازد:
داستان از این قرار است که: یک روز جناب کافکا، نویسنده معروف در حال قدم زدن در پارک چشمش به دختربچهای می افتد که داشت گریه می کرد. کافکا جلو میرود و علت گریه دخترک را جویا می شود. دخترک همانطور که گریه می کند پاسخ میدهد: عروسکم گم شده!
کافکا با حالتی کلافه پاسخ میدهد: امان از این حواس پرت! گم نشده! رفته مسافرت!
دخترک دست از گریه میکشد و بهت زده میپرسد: از کجا میدونی؟
کافکا هم می گوید: برات نامه نوشته و اون نامه پیش منه.
دخترک ذوق زده از او می پرسد که آیا آن نامه را همراه خودش دارد یا نه، که کافکا میگوید: نه، تو خونهست. فردا همینجا باش تا برات بیارمش. کافکا سریعاً به خانهاش بازمیگردد و مشغول نوشتن نامه میشود. چنان با دقت که انگار در حال نوشتن کتابی مهم است! و این نامه نویسی از زبان عروسک را به مدت سه هفته ادامه میدهد و دخترک در تمام این مدت فکر میکرده آن نامه ها به راستی نوشته عروسکش هستند و در نهایت کافکا داستان نامهها را با این بهانه عروسک که: "دارم عروسی می کنم" به پایان میرساند.
این خلاصه داستان کتاب "کافکا و عروسک مسافر" است. اینکه مردی مانند کافکا سه هفته از روزهای سخت عمرش را صرف شاد کردن دل کودکی کند و نامهها را (به گفته همسرش دورا) با دقتی حتی بیشتر از کتابها و داستانهایش بنویسد، واقعا تأثیرگذار است.
او واقعا باورش شده بود. اما باورپذیری بزرگترین دروغ هم بستگی به صداقتی دارد که با آن بیان میشود.
اما چرا عروسکم برای شما نامه نوشته؟
این دومین سوال کلیدی دخترک بود و او (کافکا) خود را برای پاسخ دادن به آن نیز آماده کرده بود. پس بی هیچ تردیدی گفت: "چون من نامهرسان عروسکها هستم."
مهم این نیست که ما چقدر اهمیت داریم،
مهم این است که چقدر به دیگران اهمیت می دهیم.